English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (197 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
epexegetically U برای روشن شدن معنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The sense of this word is not clear . U معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
able U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
ablest U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
abler U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
carry light U نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
zero compression U روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
acceptation U قبول معنی عرف معنی مصطلح
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
monitored U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitors U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
information U داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
kernel U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernels U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
signify U معنی دادن معنی بخشیدن
signifies U معنی دادن معنی بخشیدن
signifying U معنی دادن معنی بخشیدن
warm standby U وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
illuminati U روشن ضمیران روشن فکران
daylight U روز روشن روشن کردن
daylit U روز روشن روشن کردن
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
reprisals U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
prima facie evidence U مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
illuminate U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminates U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
explains U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
tosh U بی معنی
frothy U بی معنی
meaningless U بی معنی
irrationable U بی معنی
rigmarole U بی معنی
intendment U معنی
dullest U بی معنی
significance U معنی
irrational U بی معنی
translation U معنی
dulls U بی معنی
signification U معنی
dulling U بی معنی
significantly U پر معنی
rigmaroles U بی معنی
meaningful U پر معنی
meaningfully U پر معنی
effect U معنی
duller U بی معنی
meanings U معنی
dulled U بی معنی
pointless U بی معنی
dull U بی معنی
hokum U بی معنی
unmeaning U بی معنی
significant U پر معنی
insensate U بی معنی
to explain away U معنی
fool begged U بی معنی
meaning U معنی
effecting U معنی
effected U معنی
witless U بی معنی
definition U معنی
drifting U معنی
drifts U معنی
abstract U معنی
abstracting U معنی
purported U معنی
equipollent U هم معنی
meaning less U بی معنی
purports U معنی
implication U معنی
dumb U بی معنی
definitions U معنی
implications U معنی
semantics U معنی
synonymous U هم معنی
of no significance U بی معنی
neer do well or well U بی معنی
dumbest U بی معنی
dumber U بی معنی
purporting U معنی
innuendos U معنی
purport U معنی
drift U معنی
innuendo U معنی
innuendoes U معنی
purporst U معنی
abstracts U معنی
drifted U معنی
jade U مرد بی معنی
meaner U معنی داشتن
polysemous U بسیار معنی
semantics U معنی شناسی
absurd U مزخرف بی معنی
grammatical sense U معنی دستوری
to bear a meaning U معنی دادن
moral U پند معنی
abstract noun U اسم معنی
amphibolic U دارای دو معنی
mean U معنی داشتن
trope U معنی مجازی
torpe U معنی مجازی
in letter and in spirit U ئر لفظ و در معنی
wastrel U ادم بی معنی
to this effect U باین معنی
anglo U پیشوند به معنی
Anglo- U پیشوند به معنی
pregnantly U بطور پر معنی
meanest U معنی داشتن
affirmative U به معنی "بله "
inept U ناجور بی معنی
punctual U معنی دار
lexical meaning U معنی لغوی
intend U معنی دادن
mal U پیشوندی که معنی بد
suggesting a meaning U افاده معنی
intending U معنی دادن
inutility U اوم بی معنی
synonym U واژه هم معنی
synonyms U واژه هم معنی
equivalent U مترادف هم معنی
it does not make sense U معنی نمیدهد
literal U معنی اصلی
sensed U شعور معنی
senses U شعور معنی
literal sense U معنی لغوی
scat U اواز بی معنی
sementem U معنی ساده
significant figure U رقم با معنی
significative U معنی دار
fall into place U معنی گرفتن
that is to say U بدین معنی که
intends U معنی دادن
neer do well or well U ادم بی معنی
modification U تصرف در معنی
opposite meaning U معنی متضاد
opposite meaning U معنی وارونه
ambiguity U گنگی معنی
ambiguities U گنگی معنی
parexcellence U بتمام معنی
mystic sense U معنی پوشیده
mystic sense U معنی رمزی
twaddle U سخن بی معنی
jargon U سخن بی معنی
insignificance U بی معنی گری
equivalents U مترادف هم معنی
insignificancy U بی معنی گری
pith U پر معنی وعمیق
intent U معنی منظور
inexpessive U بی اثر بی معنی
sense U شعور معنی
wish wash U سخن بی معنی
by extension U باتعمیم معنی
significantly U معنی دار
significant U معنی دار
falderal U چیز بی معنی
par excellence U به تمام معنی
purporting U معنی دادن
frothily U بطوربی معنی
dyed-in-the-wool U به تمام معنی
blatherskite U سخن بی معنی
fandangle U چیزبی معنی
figurative sense U معنی مجازی
purported U معنی دادن
fallal U کلمه بی معنی
purports U معنی دادن
falderol U کلمه بی معنی
meaning U معنی دار
by extension U بابسط معنی
falderol U چیز بی معنی
meaningful U معنی دار
meaningfully U معنی دار
with out rhyme or reason . U بی معنی وقافیه
ASH U معنی این لغت چیست ؟
idea U مقصود معنی
ideas U مقصود معنی
balderdash U سخن بی معنی
Recent search history Forum search
1frangible
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com